۲۹ آبان اول صبح بارون شدیدی می بارید و اعلام کردن مدارس تعطیل،منم چندتا کلیپ فرستادم تو گروه شاد و یه سری تکالیف و رفتم توی رختخواب ساعت طرفا ۸ صبح گوشی بابا زنگ خورد و شوهر عمه زهرا زنگ زد و گفت فریده فوت کرده و من نه از روی خودخواهی بلکه از روی هر چه اسمش را می‌خواهید بگذارید لبخند زدم نه از روی بدجنسی نه گریه کردم برای زندگی که فریده خرابش کرد و باعث شد من از برادرش جدا بشم.ضربه بزرگی خورده بودم ۵سال هرجا پا میزاشتم میگفتن که فریده پشت سرت اینارو گفته فریده منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

louisexvkvfjba Web آموزش سایت تلاشگران صلح سبز منم مجله خبری نشر نیو جی ار تیم خرید و فروش فلزیاب شرکت خزر های ناز |سایت آموزشی،سرگرمی|دانلودکتاب|داستان،رمان|عکس،کلیپ|حل جدول|تعبیرخواب|بهترین سایت ایرانی|کلیک کن